آیا اعزام ارتش پاکستان به غزه، مأموریت صلح است یا آزمون ایمان و سیاست؟

گزارش‌ها از بررسی پیشنهاد اعزام نیروهای چند کشور مسلمان از جمله پاکستان به غزه خبر می‌دهند؛ نویسنده اما از مسئولان اسلام‌آباد خواسته است این تصمیم سرنوشت ‌ساز را با احتیاطِ کامل و معیارهای روشنِ دیپلماتیک اتخاذ کنند، زیرا تعیین مأموریت و حدود مسئولیت‌ها تعیین‌کننده‌ی پذیرش یا رد این طرح خواهد بود.

روزنامه‌های اسرائیلی ادعا می‌کنند که پیشنهادی در دست بررسی است مبنی بر این‌که نیروهای نظامی چند کشور مسلمان، از جمله پاکستان، برای برقراری صلح در غزه مستقر شوند.

من در این باره از معاون نخست ‌وزیر و وزیر امور خارجهٔ پاکستان، اسحاق دار، پرس‌وجو کردم. او گفت که در این زمینه هنوز هیچ تصمیم قطعی اتخاذ نشده است، زیرا وظایف نیروی بین‌المللی‌ای که قرار است به غزه اعزام شود، هنوز تعیین نگردیده است.

من آقای دار را از سخنان گستاخانه و متکبرانهٔ نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نیز آگاه ساختم؛ سخنانی که او با لحنی پر از غرور گفته بود که «این اسرائیل است که تصمیم خواهد گرفت کدام کشور مسلمان نیروهای خود را به غزه بفرستد و کدام کشور نه.»

آقای دار گفت: «ما برای اعزام نیروهای نظامی خود در چارچوب نیروی بین‌المللیِ ویژهٔ غزه اعلام آمادگی کرده‌ایم، اما این آمادگی مشروط به ماهیت وظایف و مسئولیت‌های آن نیرو است. هنگامی که حدود و نوع وظایف مشخص شود، ما نیز تصمیم نهایی خود را خواهیم گرفت.»

مسئولان پاکستان باید به یاد داشته باشند که پس از توافق صلح میان اسرائیل و حماس در شرم‌الشیخ و آزادی گروگان‌های اسرائیلی، اسرائیل با بی‌شرمیِ تمام نه‌تنها دوباره غزه را بمباران کرد، بلکه اعلام نمود قصد دارد بر کرانهٔ باختری رود اردن نیز تسلط یابد

اعلامِ تسلط بر کرانۀ غربی رود اردن حتی «دونالد ترامپ» را نیز نگران ساخت و او تضمین داد که چنین نخواهد شد آیا می‌توان به قولِ ترامپ اعتماد کرد؟ ترامپ تنها رییس‌جمهورِ تاریخِ آمریکا است که سفارتِ آن کشور را از تل‌آویو به اورشلیم منتقل کرد. وقتی او از یک‌سو نتانیاهو را ستایش می‌کند و از سوی دیگر از شهباز شریف نیز تعریف می‌گوید، ما شهروندانِ ساده در دریایِ اندیشه غوطه‌ور می‌شویم.

هنگامی که یک روزنامه‌نگار عرب، ایرانی یا افغان از ما می‌پرسد که آیا تصادفی است که هم نتانیاهو و هم شهباز شریف، ترامپ را برای دریافتِ جایزۀ نوبلِ صلح نامزد کرده‌اند، هیچ پاسخی از ما برای او قانع‌کننده نیست.

با این حال، بی‌آن‌که در نیتِ کسی شک کنیم، بر مبنای تجربهٔ اندکِ خودمان مؤدبانه عرض می‌کنیم که تصمیمِ اعزامِ ارتشِ پاکستان به غزه باید بسیار سنجیده گرفته شود. وظیفۀ اصلیِ نیروی مسلحِ ما، دفاع از مرزهایِ پاکستان است اولاً مرزِ پاکستان و افغانستان را به‌خوبی تأمین کنیم.

سپس به سوی دیگری متمایل شویم: فلسطینیان غزه، احترامِ فراوانی برای پاکستان قایل‌اند. من هنوز آن «فیه» (کلاهِ سنتی) را که یک خبرنگار فلسطینی در غزه به‌عنوان هدیه به من داد، بسیار مُحفوظ نگاه داشته‌ام  روی یک سویِ آن پرچمِ فلسطین و روی سویِ دیگر پرچمِ پاکستان نقش بسته و در میانش بیت‌المقدس نگارگری شده بود.

اگر قرار باشد نیرویِ نظامیِ پاکستان برای حفاظت و کمک به فلسطینیانِ غزه اعزام شود، این امر می‌تواند امری پسندیده باشد؛ در چنین حالتی مناسب‌تر است که نیرو تحتِ لوایِ سازمانِ ملل اعزام شود و فرماندهیِ این نیرو نیز در دستِ یک افسرِ نظامیِ مسلمان قرار گیرد.

اما چنان‌چه مأموریتِ پاکستان شامل عملیات علیهِ حماس و خلعِ سلاحِ آن گروه شود و نیروها در چنین کاری مشارکت یابند، به‌یاد داشته باشید که مردمِ محلی سخت‌گیرانه مقاومت خواهند کرد. ساکنانِ غزه و کرانۀ باختری، شکایت‌ها و نارضایتی‌های فراوانی از دولت‌های عربی دارند، و هر مداخلهٔ نظامیِ یک‌جانبه می‌تواند پیامدهای پیچیده و دردناکی در پی داشته باشد.

هرچقدر هم با سیاست‌های حماس مخالف باشیم، فلسطینیان غزه در کنار حماس ایستاده‌اند. اگر نیروی پاکستان تحت فرماندهی یک افسر نظامی از یک کشور غربی به غزه اعزام شود، بی‌شک اسرائیل توطئه‌ای تدارک خواهد دید که نتیجتاً سوء‌تفاهم‌هایی میان مردم محلی فلسطینی و سربازان پاکستانی پدید آورد. مقام و اعتباری را که ارتش پاکستان در مهٔ ۲۰۲۵ با تحمیلِ شکستی عبرت‌آموز بر هند به‌دست آورد، نباید مستقیماً به هدف توطئه‌های اسرائیل تبدیل کرد.

نه تنها فلسطینی‌ها، بلکه عموم پاکستانی نیز خواهان آن‌اند که قوای پاکستان نه برای خلع‌سلاحِ حماس، بلکه در حمایت از مردم غزه و در راه آزادی بیت‌المقدس اعزام شوند. شاید این گفته برای عده‌ای خوشایند نباشد و آن‌ها برای نمایشِ برتری عقل و دانایی، مرا مسخره کنند مسخره کنید؛ اما به هر شهر و قصبهٔ پاکستان بروید و از مردم عادی بپرسید «چرا قوای پاکستان باید به غزه فرستاده شود؟» اکثریت خواهند گفت: «قوای خود را برای حمایت از فلسطینیان و آزادیِ بیت‌المقدس بفرستید.»

در کشور ما برخی از به‌اصطلاح روشنفکران نیز یافت می‌شوند که می‌گویند: «ما را با بیت‌المقدس چه کار؟ این مسئلهٔ عرب‌هاست؛ عرب‌ها و اسرائیل خود دانند.» اما پرسش اینجاست که اگر چنین است، پس چرا باید ارتش پاکستان به غزه اعزام شود؟ ما باید اندیشه کنیم که چرا نیاکان ما، آنان که پاکستان را بنیان نهادند، همواره از فلسطینیان حمایت می‌کردند؟ چرا هر سال، در ماه رجب و به‌مناسبت شب معراج، قائداعظم محمدعلی جناح «یومِ فلسطین» را گرامی می‌داشت؟

در حقیقت، اشغال بیت‌المقدس از سوی اسرائیل یک مسئلهٔ صرفاً سیاسی نیست؛ بلکه مسئله‌ای ایمانی است برای هر مسلمانی که با باورِ «لا إله إلا الله» زندگی می‌کند. بیت‌المقدس را پیامبران الهی بنا کردند، و آن سرزمینِ فلسطین که امروز اسرائیل بر آن استوار است، در واقع سرزمین انبیاست.

حاکمان عربی که به «پیمان ابراهیمی» ترامپ دل بسته‌اند، باید بدانند که اصل میهن حضرت ابراهیم علیه‌السلام عراق بود، اما او هجرت کرده و به فلسطین آمد. همان‌جایی که بیشتر عمر شریفش را گذراند، امروز نیز به نام «الخلیل» شناخته می‌شود. در همین سرزمین بود که حضرت اسحاق علیه‌السلام چشم به جهان گشود.

یهودیان این منطقه را «حبرون» می‌نامند. در این سرزمین، قبور حضرت ابراهیم علیه‌السلام، حضرت اسحاق علیه‌السلام، حضرت یعقوب علیه‌السلام، حضرت یوسف علیه‌السلام و خاندان ایشان قرار دارد. در نزدیکی الخلیل، منطقه‌ای به نام «حلحول» است که مقام حضرت یونس علیه‌السلام در آنجا واقع شده و آن حضرت مدتی در آن مکان اقامت داشتند.

در اطراف بیت‌المقدس، آرامگاه بسیاری از پیامبران بزرگ الهی از جمله حضرت موسی علیه‌السلام، حضرت داوود علیه‌السلام و حضرت ذوالکفل علیه‌السلام وجود دارد. مسجدالاقصی را حضرت سلیمان علیه‌السلام بنا کردند و حضرت مریم علیهاالسلام در نزدیکی همین مسجد به عبادت مشغول می‌شدند.

در شهر فلسطینی الخلیل، منطقه‌ای به نام «ناصرت» قرار دارد که دوران کودکی حضرت عیسی علیه‌السلام در آنجا سپری شد و زادگاه ایشان شهر «بیت‌اللحم» است.

حادثه‌ی معراج، مکه مکرمه را با بیت‌المقدس پیوند داد و از همین رو، در تاریخ اسلام، سرزمین فلسطین بخشی از حجاز به شمار آمده است. در همین سرزمینِ مقدس، حضرت عیسیٰ علیه‌السلام دیده به جهان گشودند و سپس از همان‌جا به آسمان عروج فرمودند. پیامبر بزرگ اسلام، حضرت محمد مصطفی ﷺ نیز به بیت‌المقدس تشریف آوردند و از همان مکان سفر آسمانی معراج را آغاز کردند.

در حدیثی آمده است که طول «حوض کوثر» از خانه‌ی کعبه تا بیت‌المقدس امتداد دارد. بنابراین، تلاش برای آزادی بیت‌المقدس وظیفه‌ی دینی هر مسلمان است. حتی در قطعنامه‌های سازمان ملل متحد نیز اشغال بیت‌المقدس توسط رژیم صهیونیستی محکوم شده است؛ ازاین‌رو، شایسته است که پاکستان از هرگونه سازوکار بین‌المللی که ممکن است شائبه‌ی همراهی مستقیم یا غیرمستقیم با اسرائیلِ اشغالگر را ایجاد کند، به‌دور بماند.[1]

نویسنده: حامد میر[2]

 ترجمه:دکتر عسکری

منابع:روزنامه جنگ[3]

 

[1] . https://jang.com.pk/news/1524036

[2] . حامد میر، روزنامه‌نگار، تحلیل‌گر و نویسنده‌ی برجسته‌ی پاکستانی است که نگاهی ژرف به سیاست داخلی و بین‌المللی دارد. او با چند دهه تجربه در روزنامه‌ی جنگ و رسانه‌های معتبر جهانی، به‌واسطه‌ی تحلیل‌های صریح و پژوهش‌محور خود شناخته می‌شود. نوشته‌های او درباره‌ی فلسطین، افغانستان و سیاست خارجی پاکستان همواره آغازگر گفت‌وگویی اندیشمندانه و جدی در میان نخبگان فکری و سیاسی بوده است.

[3] . روزنامه‌ی جنگ قدیمی‌ترین و تأثیرگذارترین روزنامه‌ی اردو در پاکستان است که بیش از هفت دهه است صدای مردم به شمار می‌آید و در حوزه‌ی مسائل ملی و بین‌المللی، تحلیل‌ها و گزارش‌های معتبری ارائه می‌کند. به‌سبب گستره‌ی وسیع خوانندگان و روزنامه‌نگاری تحقیقی و حرفه‌ای، جنگ معتبرترین نام در دنیای رسانه‌های اردو به‌شمار می‌رود.

کد خبر 25401

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 3 =